سردرد

ساخت وبلاگ
سرم درد میکند، نمیدانم از هجوم این افکار آزار دهنده است یا از سرماخوردگی هر چه هست نمیگذارد بخوابم...

یکروز همه رد و نشان هایی که از من بود را پاک کردم همه چیز را حتی سپیدار، در حالی که آن کامنت را دیدم گفته بود اینجا را پاک نکن تو را به خدا بگذار برایم بماند اینجا عین یک فرش دست بافت است که...باقی اش را خاطرم نیست ادم کم حافظه ای نیستم بس که به خودم باید فراموش کنی دیکته کرده ام یادم رفته است دیگر! الغرض که با همه این حرفها پاکش کردم و یک گوشه ای نوشتم برای کسی که با واژه هایش زندگی میکند قتل عام دست نوشته کم از خودکشی نیست...

حالا که فکر میکنم اصلش خود خودکشی بود، دیگر نه من آن دختر بچه هجده نوزده ساله ام و نه سپیدار یک وبلاگ قدیمی پر بازدید! حالا من زنی هستم که در آستانه بیست و یک سالگی چندین تار موی سفید دارد و به هر کسی میرسد اکیدا توصیه میکند از ورطه عاشقی خود را بیرون کشند که گرچه عطشش سبب پختگی میشود اما بدجوری میسوزاند، دلت، زندگی ات، دست نوشته هایت و حتی خودت را....

دخترک...
ما را در سایت دخترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : spydar بازدید : 76 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 16:14