...
حالم بد است اما به روی خودم نمی آورم، حالم خیلی بد است یک چیزی روی دلم است یک چیزی که میخواهم بالا بیاورمش اما نمیتوانم یک چیزی بیخ گلویم گیر کرده است یک چیزی که حالم را بد میکند، یک چیزی که من را گره زده به دردهایم به گذشته ای که به سختی گذشت یک چیزی حالم را چنان بد کرده است که حتی نوشتن هم آرامم نمیکند هر چه مینویسم تمام نمیشود هر چه دوره میکنم ته نمیکشد یک چیزی روی دلم چنان سنگینی میکند که نمیتوانم سرم را گرم چیزی کنم...
+ نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۶ساعت 2:51 توسط میم |
برچسب : نویسنده : spydar بازدید : 73